ازگاری نمکی تا بازیافت زباله
امروزه مهمترین شاخصهای زندگی بشر ، حفاظت از منابع تولید است. بشر دریافته است که تبعات و پیامدهای خسارت و زیانهایی که به طبیعت وارد میکند، بمراتب بیشتر از بهرهای است که از آلودن محیط زیست دریافت میکند. از این رو ، با بکار بستن امکانات عملی و علمی میکوشد کمترین زیان را به طبیعت وارد آورد. امروزه تولید زباله در شهرهای بزرگ مسئله آفرین شده است.
فرایند تولید زباله که خود ناشی از فعالیت انسان شهرنشین مصرفکننده است و هر روز نیز او را به مصرف بیشتر ترغیب میکنند، جزء لاینفک زندگی است. بطوری که بطور متوسط هر انسان شهرنشین روزانه نیم کیلوگرم زباله تولید میکند و چنانچه جمعیت شهرنشین کشور را سی میلیون نفر تخمین زنیم، روزانه معادل پانزده هزار تن زباله تولید میشود که دفع این حجم عظیم زباله ، چنانچه بطور اصولی و بهداشتی انجام نشود، معضلات جبران ناپذیر زیست محیطی را بدنبال خواهد داشت. از سوی دیگر چنانچه با دیدگاه مثبت به زباله بنگریم و عبارت طلای کثیف بر آن نهیم، زباله مادهای است ارزشمند و قابل بازیافت.
بازیافت هم در تهران تاریخی است و قدمتی دیرینه دارد. از سال1286شمسی تا به امروز، دورههای متفاوتی را گذرانده، مدیران زیادی را به خود دیده و با سیستمهای مختلفی اجرا شده است.
اما قدیمیترین آن که امروز نیز هنوز آثارش باقیمانده در جنوبیترین بخش تهران منتظر است تا تبدیل به موزه بازیافت شود. نخستین مرکز بازیافت پسماند آلی در جنوبیترین منطقه تهران است؛ مخازنی که مدتهاست غیرفعالشده و به گفته علیرضا جهانبگلو، معاون امور مناطق سازمان پسماند، قرار است تبدیل به موزه شود تا دانشجویان از آن بازدید کنند؛ مخازنی هستند عظیمالجثه در سولهای به مساحت 1830متر با دیوارههای اکسید شده که خانه روباهها و مرغهای مینا شدهاند.بیرون از سوله بازیافت بوته گل و درخت آنقدر فراوان است که تصور اینکه روزی اینجا مرکز اجتماع زباله بوده مشکل بهنظر میرسد. به گفته جهانبگلو، این مخازن از حدود سال1351 تا 1362 فعال بودهاند، اما بعد مسئولان به این نتیجه رسیدند که استفاده از این مخازن مقرون بهصرفه نیست، پس آنها را غیرفعال کردند.
بعد از جمعآوری زباله خشک این زبالهها به ایستگاههای میانی در هر منطقه شهرداری منتقل میشوند که در آنجا انواع آنها اعم از شیشه، پلاستیک و کاغذ از هم تفکیکشده، بستهبندی میشوند و درصورت وجود مشتری به کارخانههایی که برای تولیدات خود از مواد اولیه بازیافتی استفاده میکنند فرستاده میشوند
در آن زمان این مخازن از کشور انگلستان وارد شدند؛ دستگاههایی که منطبق با فرهنگ مردم آن کشور ساخته شده بودند. تحقیقها نشان داده است که تنها 30درصد زباله تولیدی مردم انگلستان تر است، بنابراین آنها هنگام بازیافت زبالههای خود با این دستگاه، به اجبار با آبپاشهای مخصوص زبالههایشان را خیس میکردند، اما در ایران عکس این موضوع اتفاق میافتد.
آنقدر مقدار زباله تر ایرانیها زیاد است که باعث تخریب این دستگاهها میشود، پس لازم شد دستگاههای دیگری تهیه شود و مراکز بازیافت نیز تغییر کنند. از زمان تشکیل اداره بلدیه در شهر تهران در سال 1286، جمعآوری زباله و نظارت شهر یکی از وظایف اصلی آن اداره بود.
در آن سالها زبالهها توسط کارگران جمعآوری و در محلهایی در سطح شهر تلنبار شده و سپس به وسیله اسب و قاطر به حومه شهر منتقل و تخلیه میشدند. در سالهای بعد وسیله انتقال زباله به گاری تبدیل شد که توسط اسب یا قاطر کشیده میشد.با ورود خودرو و کامیون، کامیونهایی برای حمل زباله به کار گرفته شدند. گرچه تخلیه و دفن زباله کم و بیش در اطراف تهران ادامه داشت اما از سال 1355 تهران دارای 2 مرکز دفن اصلی شد که یکی مرکز دفن آبعلی در شمال شرق تهران بود و دیگری ابتدای جاده قدیم قم قرار داشت.
در سال1349شهرداری تهران برای بهینهسازی مدیریت زباله، احداث کارخانهای را به منظور بازیافت پسماندهای آلی و تبدیل آنها به کمپوست در دستور کار خود قرار داد. این کارخانه با ظرفیت پذیرش روزانه 500تن زباله احداث و در سال1351 راهاندازی شد.
برای مدیریت اجرا و راهبری این کارخانه تشکیلاتی ایجاد شد که بعدا به اداره کود گیاهی تبدیل و مدیریت بازیافت و دفن زباله در تهران را عهده دارد شد.مرکز دفن آبعلی در سال1368، به علت برخی عوارض زیستمحیطی تعطیل شد و از آن تاریخ، مرکز دفن زبالههای شهر تهران منحصر به مرکز دفن کهریزک شد که به مرکز دفن آرادکوه تغییر نام یافت و مرکز دفن آبعلی منحصر به دفع پسماندهای ساختمانی و عمرانی شد. از سال1368 چهاردیواریهایی که در سطح شهر برای انباشت زباله در نظر گرفته شده بودند به تدریج به 14 ایستگاه انتقال تبدیل شدند.
در این روش جدید زبالهها بهوسیله خودروهای باربر سبک جمعآوری و به ایستگاههای انتقال، حمل و در ایستگاههای مذکور در کامیونهای بزرگ «سمی تریلر» تخلیه میشوند و سپس سمی تریلرها زبالهها را به مرکز پردازش و دفن زباله منتقل میکنند.
به این ترتیب تحولی در سیستم جمعآوری و حمل زباله ایجاد شد. در سال1372 احداث یک کارخانه بازیافت مواد عالی و تولید کمپوست در دستور کار قرار گرفت که عملیات احداث آن در سال1377 به پایان رسید و راه اندازی شد.
زبالهکاوها، نخستین همکاران غیررسمی بازیافت
اجداد زبالهکاوها سالها پیش از انقلاب به ایران آمدند و در بیرجند ساکن شدند. آنها سالها پیش به تهران آمدند تا تنها در ازای مبلغی اندک در ماه، زبالهها را تفکیک کنند. زبالهکاوها تنها کسانی نبودند که شخصا مواد قابل بازیافت را جمع میکردند.
آوای نمکیها را به خاطر دارید؟ همانهایی که صبح خیلی زود همراه با گاریدستی خود یا سوار بر یک وانت بار میآمدند، در مناطق شهر مستقر میشدند، فریاد میزدند: «نمکیه» و در ازای نانخشک به مشتریان خود نمک میدادند. خانه بیشتر آنها در حلبیآباد تهران بود.
نوای «آهن قراضه، آلومینیوم کهنه، مس کهنه میخریم» را چطور؟ حتما آنها را هم به خاطر دارید، اینها نخستین گروه از افرادی بودند که شخصا مواد قابل بازیافت را با شیوههای مختلف جمع آوری میکردند و به مراکز بازیافت میرساندند. سالها بعد شهرداری به این نتیجه رسید که میتواند از این افراد در مسیر فرهنگسازی استفاده کند، بنابراین اواخر دهه60 آنها را ساماندهی کرد و با طرح کیسه زباله آبی و زرد آنها را به در خانههای ما فرستاد؛ اما این طرح نتیجه لازم را نداد.
این بار شهرداری طرح تفکیک از مبدا را آغاز کرد و موتور سهچرخه جای گاری قدیمی نمکیها را گرفت تا همان آدمها این دفعه با شکل و شمایلی دیگر پسماندهای خشک را جمع کنند که به گفته مسئولان این بخش، در حال حاضر بیشتر این افراد که تحت پوشش شرکتهای خصوصی فعالیت می کنند، بیمه هستند و حداقل حقوق ماهانهای که وزارت کار تعیین کرده را دریافت میکنند.
در آن سالها زبالهها توسط کارگران جمعآوری و در محلهایی در سطح شهر تلنبار شده و سپس به وسیله اسب و قاطر به حومه شهر منتقل و تخلیه میشدند. در سالهای بعد وسیله انتقال زباله به گاری تبدیل شد که توسط اسب یا قاطر کشیده میشد.با ورود خودرو و کامیون، کامیونهایی برای حمل زباله به کار گرفته شدند
سرنوشت زبالهها
مدیرعامل سازمان پسماند درباره سرنوشت زبالهها پس از جمعآوری میگوید: از آنجا که 2 نوع زباله، یعنی تر و خشک وجود دارد و همه شهروندان زبالههای خود را از مبدا تفکیک نمیکنند، زبالههای تر پس از رسیدن به کهریزک وارد خطوط پردازش شده و زبالههای خشک ارزشمند از آن جدا میشود، سپس زباله تر باقیمانده به سایت تخمیر رفته هوادهی شده و تبدیل به کمپوست درشت دانه میشوند.
سیدمحمد فیاض ادامه میدهد: کمپوست درشت دانه در آنجا به خطوط پالایش که کمپوست را به درجه یک و درجه دو تبدیل میکند وارد میشود و درصورت وجود مشتری به مصارف کشاورزی میرسد.
به گفته او سرنوشت زباله خشکی که از مبدا تفکیک شد، متفاوت است. زباله خشک یا از در خانهها جمع آوری میشود یا به ایستگاههای بازیافت که در سطح نواحی وجود دارد داده میشود و یا کنار خیابان رها شده و معمولا مورد هجوم زبالهکاوها قرار میگیرد که در نهایت باز هم به سیستم بازیافت بازمیگردد.
فیاض ادامه میدهد: بعد از جمعآوری زباله خشک این زبالهها به ایستگاههای میانی در هر منطقه شهرداری منتقل میشوند که در آنجا انواع آنها اعم از شیشه، پلاستیک و کاغذ از هم تفکیکشده، بستهبندی میشوند و درصورت وجود مشتری به کارخانههایی که برای تولیدات خود از مواد اولیه بازیافتی استفاده میکنند فرستاده میشوند.
آرادکوه کجاست؟
این مرکز در جنوب شهر کهریزک و ابتدای جاده تهران- قم واقع شده است. این مرکز با مساحتی نزدیک به 1400هکتار از سال1335 پذیرای پسماند شهر تهران است. با توجه به آمارهای موجود هر روز بهطور متوسط 7هزار و 400تن پسماند وارد این مرکز میشود. زبالههای وارد شده به این مرکز، پس از وزنشدن یا برای طرحهای پردازش پسماند و تولید کمپوست به واحدهای بازیافت و پردازش مجتمع آرادکوه هدایت شده و یا به تراشههای مرکز دفن منتقل و دفن میشوند.
فرآوری: نسرین صفری بخش محیط زندگی تبیان
منابع:همشهری آنلاین/دانشنامه رشد